{معرفی کتاب اندیشه پیشرفت و تحولات جدید جامعه ایران}
پنجاه سال پیش دکتر مجید تهرانیان (۱۳۹۱-۱۳۱۵) فارغالتحصیل اقتصاد سیاسی دانشگاه هاروارد به ایران آمد. او که در سالهای۱۳۴۰ تا ۱۳۴۷ به عنوان عضو فعال سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا و کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی، علیه رژیم شاه مبارزه کرده بود، و علیرغم دستگیری اولیه توسط ساواک، ابتدا با سازمان برنامه و سپس با سازمان مدیریت صنعتی همکاری کرد. تهرانیان در نهایت رئیس «پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران» شد که در سال ۱۳۵۳ تأسیس گردید و خودش از ابتدا تا سال ۱۳۵۷ ریاست آنرا بر عهده داشت. تعداد زیادی طرح پژوهشی با محوریت علوم اجتماعی، توسعه و ارتباطات در این سالها در پژوهشکده انجام شد که تهرانیان شخصاً برخی از آنها را مدیریت کرد.
هادی خانیکی در کتاب «اندیشه پیشرفت و تحولات جدید جامعه ایران: بازخوانی مطالعات مجید تهرانیان در حوزههای توسعه، فرهنگ و ارتباطات» (نشر نی، ۱۴۰۱) شماری از این پژوهشها را که متن آنها را مجید تهرانیان شخصاً در سال ۱۳۷۵در اختیار او قرار داده، در ۸ فصل، منتشر کرده است. او مقدمههای روشنگر و توضیحاتی نیز بر این گزارشها نوشته است. یک فصل نیز با عنوان «تحولات جدید جامعه ایرانی و مسئله توسعه و ارتباطات در ایران» به قلم خود او به کتاب افزوده شده که تغییرات جدید جامعه ایران – مبتنی بر دادههای تحقیقات اخیر – را نشان میدهد و بر ضرورتهای جامعه ایران برای گذر از بحرانها تأکید میکند. ارتباطات و توسعه، گفتوگو، اعتماد و سرمایه اجتماعی محورهای گفتمانی خانیکی در مواجهه با این مسأله هستند.
تشریح وضعیت جامعه ایرانی در دهه ۱۳۵۰؛ چرایی بحرانی شدن وضعیت ایران در سالهای منتهی به انقلاب سال ۱۳۵۷؛ روایت مجید تهرانیان از مفهوم توسعه، ابعاد آن، ملزوماتش و نسبت ایران و توسعه؛ تحلیل مفهوم جهان سوم و نسبت کشورهای جهان سوم با توسعه؛ دشواریهای ایران برای دست یافتن به توسعه؛ نقش رسانههای در توسعه ملی؛ و ارتباطات و نقش آن در توسعه، محورهای اصلی کتاب را تشکیل میدهند. نکته مهم این است که متن پژوهشهای تهرانیان در دهه ۱۳۵۰ «اگرچه بعضاً حال و هوای آن برهه از تاریخ را دارند، اما هنوز ناظر بر مسائل جدید ایران هستند.» (ص. 15) درست به همین دلیل، خواندن این کتاب برای امروز ما ضرورت دارد، برای آنکه مسأله توسعه ایران را ورای تغییر حکومتها و در بستر ساختارهایی بررسی کنیم که مسأله توسعهنیافتگی را بازتولید میکنند.
تهرانیان توسعه را «فرایند ارتقای یک نظام اجتماعی جهت برآوردن نیازهای فزاینده عمومی و نیل به سطوح بالاتری از بهبود رفاه مادی و معنوی» (ص. ۲۱) تعریف میکند. کتاب نشان میدهد که تهرانیان چگونه در دهه ۱۳۵۰ نگاهی چندبُعدی و انسانگرا به توسعه داشته و از نگاهی صرفاً تکنوکراتیک، بوروکراتیک و اقتدارگرا به توسعه گریزان بوده است. متون او در واقع نقدی بر رویکرد غالب توسعه در نظام پهلوی دوم بوده است. توجه به محیطزیست در کنار پررنگ کردن وجوه انسانی توسعه، یکی از قوتهای نگاه مجید تهرانیان به توسعه در دهه ۱۳۵۰ است.
من متن «یادداشتهایی پیرامون بحران کنونی ایران» (صص.۲۹-۲۲) - گزارش مختصری که تهرانیان بعد از حادثه میدان ژاله و اعمال خشونت رژیم شاه با معترضان نوشته است - را تحلیلی درخشان و خلاصه از ایران در آستانه انقلاب سال ۱۳۵۷ میدانم. تهرانیان تلاش کرده تا هست و نیست بحرانی را که رژیم شاه با آن مواجه شده بود در ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی-اجتماعی و مبتنی بر تحلیل شرایط گذار از جامعه روستایی کشاورزی به جامعه صنعتی شرح دهد.
تهرانیان برآمده از شناخت تاریخی خود از جامعه ایرانی معتقد بود «در تاریخ ۱۷۰ ساله اخیر ایران هیچ نهضتی فرصت آنرا که بهطور متداوم بتواند به نیروهای سیاسی و اجتماعی کشور در جهت رشد دموکراتیک ملی شکل بدهد نداشته است. هر تلاشی در این زمینه از سویی با خطر تمرکز سیاسی و دیکتاتوری و از سوی دیگر با پراکندگی و هرج و مرج سیاسی روبهرو شده است.» (ص. 24) و در چنین وضعیتی به دنبال سرمایهگذاری سیاسی بود به نحوی که اهداف توسعه ملی محقق شود. اهدافی که «استقلال و امنیت ملی، آزادیهای فردی و اجتماعی، مشارکت سیاسی، عدالت اجتماعی، رشد اقتصادی، رفاه اجتماعی، پاسداری محیطزیست، پاسداری میراث و هویت فرهنگی، و آموزش و بهداشت عمومی» (ص. ۲۶) رئوس مهم آنها بود.
خواننده کتاب با نظریههای توسعه و نگاه اندیشمندان به توسعه در دهه ۱۳۵۰ (۱۹۷۰ میلادی) نیز آشنا میشود. تهرانیان در مقدمه و نظام مفهومی پژوهشهایش، نظریههای توسعه آن عصر را بازخوانی کرده و همزمان نگاه خود به توسعه را نیز تشریح کرده است. کتاب از این منظر برای محققان و علاقمندان اندیشه توسعه نیز جالب است و ارزشی از منظر تاریخ نظریه توسعه نیز دارد.
نگاه تهرانیان به رسانه و بالاخص رادیو و تلویزیون ملی ایران نیز همزمان انتقادی و روشنگر است. وی مأموریت کلی رادیو و تلویزیون را «یاری برای به سرانجام رسانیدن سه انقلاب ناگزیر اقتصادی، سیاسی و ارتباطی» (ص. ۲۳۱) مبتنی بر شعار «ما برای وصل کردن آمدیم/نی برای فصل کردن آمدیم» (همان) میدانست. همزمان نگران بود که «رسانهها به انحصار این یا آن سازمان اجتماعی درآیند و کار پیوند زدن گسستگیهای فرهنگی در نطفه خاموش شود.» (ص. ۲۳۱)
پژوهشهای تهرانیان در دهه ۱۳۵۰ نامتوازن بودن توسعه ایران عصر پهلوی دوم را به رخ میکشند و این عدم توازن از سطح خرد (بالاخص در صفحات ۱۱۵-۱۱۴) تا کلان (صفحات ۲۹-۲۲ و در عمده بخشهای کتاب) بازنمایی شده است. کتاب برای بازخوانی این تجربه، درس آموختن از آن و جستن راههایی برای تکرار نکردن آن، بسیار خواندنی است. خواندن آنرا میتوان به همه علاقمندان مباحث توسعه، ارتباطات و توسعه، و تحولات معاصر جامعه ایران پیشنهاد کرد.
کتاب «اندیشه پیشرفت و تحولات جدید جامعه ایران: بازخوانی مطالعات مجید تهرانیان در حوزههای توسعه، فرهنگ و ارتباطات» را نشر نی در۳۸۸صفحه در تابستان۱۴۰۱ منتشر کرده است.